توضیحات
آیا واقعاً بامطالعه این کتاب، میتوانیم نویسنده شویم؟ اگر راستش را بخواهید نه!
با خواندن این کتاب نهتنها نویسنده میشوید، بلکه نویسنده یک کتاب پرفروش خواهید شد، در این کتاب، اصول و قواعد نویسندگی را با روش جدید و ساده فرا خواهید گرفت،
حرفهای تکراری را تکرار نکردهام!
شاید تابهحال کتابهای زیادی درباره نویسندگی خوانده باشید اما همه تلاش من در این کتاب این بوده است که مطالب کلیدی و کاربردی را بنویسم؛ اگر موضوعی را مطرح کردهام برایش راهحل و مثال هم آوردهام و ترجیح دادهام بدیهیات و حرفهای تکراری را تکرار نکنم.
یک اشتباه بزرگ
تصور خیلی از نویسندهها این است که با نوشتن مطلب خوب و جذاب و سپس چاپ آن، کتابشان خودبهخود پرفروش خواهد شد؛ اما اینگونه نیست! یکراه تضمینی برای اینکه بتوانید کتابتان را بفروشید، این است که با همین روش سنتی پیش بروید و 5 سال صبر کنید، ظرف مدت 5 سال دستکم کتابتان به چاپ دوم خواهد رسید، فکرش را بکنید، کتاب خوبتان در کتابفروشی کنار هزاران کتاب خوبِ دیگر قرار میگیرد، چقدر احتمال دارد فردی بیاید و از میان آنهمه کتاب، کتاب شمارا بردارد، بعد با سایر کتابهای هم موضوع شما مقایسه کند و درنهایت تصمیم بگیرد و کتاب را خریداری کند؟ اما اگر قصد دارید کتابتان بهسرعت پرفروش شود و نویسندهای معروف و مشهور شوید، این کتاب دقیقاً برای شما نوشتهشده است.
اصلاً تعجب نکنید!
شما بهعنوان نویسنده باید اصولی را بیاموزید که نهتنها بعد از چاپ کتاب، بلکه قبل از آن، کارهایی را انجام دهید تا کتابتان به یک کتاب جذاب، کاربردی و البته پرفروش تبدیل شود؛ این نکته را خوب به یاد داشته باشید که نوشتن کتاب، فروش و بازاریابی آن، یک علم است و دانشی تخصصی به شمار میآید، پس اگر میبینید که برخی از کتابها در مدتزمان کوتاهی به موفقیتهای بسیار زیادی دست پیداکردهاند، اصلاً تعجب نکنید.
همین ابتدای کتاب به شما اطمینان میدهم، با خواندن این کتاب، مطالبی را فرامیگیرید که شاید در هیچ جای دیگر نتوانید بهصورت یکجا پیدا کنید؛ نکاتی که حاصل تلاش، آموزش و کسب تجربه در برگزاری کلاسها و دورههای زیاد برای افراد متعددی بوده است پس لطفاً تمام بار را به دوش من نیندازید و شما هم کمک کنید، ابتدا بخوانید و بعد عمل کنید، چون اگر فقط به کلمات نگاه کنید و خوشحال باشید که یک کتاب دیگر هم خواندهاید، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، بنابراین به خودتان کمک کنید، اقدام کنید و سپس بنویسید.
شما جزء کدام دسته از نویسندهها هستید؟
دسته اول: نویسندههایی هستند که کتابهای کاربردی و پرمحتوا مینویسند و در مدت بسیار کوتاهی، کتابشان کم یاب میشود، همکارهایی که هر وقت اراده کنند، میتوانند به یک نمایشگاه ماشین بروند و خیلی راحت یک BMW X6 را جرینگی و نقدی بخرند، همانطور که از سوپرمارکت تخممرغ و پنیر میخرند و این ثروت و البته جایگاه اجتماعی را از همین راهی به دست آوردهاند که خیلی از افراد میگویند ممکن نیست!
اگر جزء این دسته از نویسندهها هستید، ضمن تشکر از بابت خرید کتاب، لطف کنید این کتاب را به دیگران هدیه دهید، شما قطعاً بهترین عملکرد را داشتهاید.
دسته دوم: فکر کنم این جملهها برایشان آشنا باشد.
*من عاشق نوشتنم، ولی حیف که از نویسندگی پولی درنمیآید!
*کتابم خیلی خوب و پرمحتواست ولی نمیدانم چرا فروش نمیرود!
*دادهام کتابفروشی، امید دارم تا چند وقت دیگر فروش برود!
*نویسندگی خوب است ولی نه بهعنوان شغل و منبع درآمد!
*مردم قدر نوشتههای من را نمیدانند!
اگر جزء این دسته از نویسندهها هستید، حتماً این کتاب را بخوانید نه یکبار بلکه چندین بار تا متوجه شوید کجای کارتان ایراد داشته است؛ و این را بدانید که نویسندگی و فروش کتاب قاعده و اصول خاص خودش را دارد.
اما دسته سوم: بگذارید کمی از خودم برایتان بگویم:
فوقالعاده به نویسندگی علاقهمند بودم؛ هر از چند گاهی هم چندخطی مینوشتم ولی نمیدانستم چگونه باید نوشت؛ حتی باور نمیکردم روزی من هم بتوانم کتاب بنویسم! تا اینکه یک روز مطلبی را در کتابی خواندم و آن مطلب قانونی بزرگ برای زندگی من شد و از آن روز زندگیام تغییر کرد.
قانون همنشین
یادم است در مدرسه شاگرداولها ردیف جلو کلاس مینشستند و شاگرد تنبلها ردیفهای عقب، کلاس پنجم یکی از بچهها که خیلی درسش خوب بود به خاطر قدبلندش و اعتراض بچهها، صندلیاش را برداشت و به آخر کلاس رفت الآن که فکرش را میکنم، برایم خیلی جالب است، کمکم درس خواندن را کنار گذاشت، دوستانش عوض شدند و شاگرد تنبل کلاس شد.
این جمله را بارها شنیده بودم که:
هیچچیز آینده شمارا تغییر نمیدهد مگر کتابهایی که خواندهاید و اطرافیانی که روی شما تأثیرگذار هستند.
تصمیم گرفتم کتاب بخوانم، ازآنجاییکه بشدت به نویسندگی علاقه داشتم، هر کتابی که درباره نویسندگی بود میخریدم و میخواندم، برخی از کتابها در این حوزه مشکلاتی اساسی داشتند، مثلاً: برخی از آنها خیلی کلی و گنگ و بعضی دیگر نامفهوم و برخی دیگر محتوایی سنگین و سخت داشتند و عملاً بهجای اینکه خواننده را به نوشتن ترغیب کنند و جاذبه داشته باشند، بیشتر بازدارنده بودند.
چرا این کتاب را نوشتم؟
همینجا میخواهم این را بگویم، یکی از دلایلی که این کتاب را نوشتم، این بود که خودم در این راه سختیهای زیادی کشیدم، باور کنید آن روزها آرزو داشتم کهای کاش کتابی وجود داشت که به زبان ساده و روان نوشتهشده بود و فقط مطالب مهم و کاربردی را آموزش میداد، مطالبی برای ذائقه امروز و نه به سبک دوران ماقبل تاریخ.
فرق این کتاب با بسیاری از کتابهای نویسندگی در آن است که نهتنها به اصول نوشتن و نویسندگی بهصورت تئوری نمیپردازد، بلکه به راهحلهایی کاربردی و عملی پرداخته است که به پرفروش شدن کتاب نیز کمک بسزایی میکند
فقط کتاب نخواندم
البته فقط به همین کتاب خواندن هم اکتفا نکردم و کلی دوره، کلاس و کارگاه درباره نویسندگی رفتم و خوب یادم است، همین دوستانی که گوشه و کنار میگفتند برو دنبال کار وزندگیات، آخر نویسندگی هم شد کار، الآن یک سؤال مشترک دارند که چطوری شد که اینطور شد؟
اگر جزء دسته سوم هستید به شما تبریک میگویم، در هر کاری فقط 10 درصد از افراد دنبال یادگیری و آموزش هستند، همینکه تصمیم گرفتهاید و در حال خواندن این کتاب هستید، نشان میدهد که قصد دارید جزء دسته اولیها باشید و این را بدانید که:
م.و –
سلام
لطفا بفرمایید الگوی سه روزه کتاب نوشتن را در کجا می توانیم پیدا کنیم؟در کدام کتاب یا دوره تخصصی؟
مسیر طلایی –
سلام علیکم
نوشتن کتاب تخصصی و پرفروش و نکات مربوط به کسب درآمد از این روش در دوره غیر حضوری معجزه نوشتن آموزش داده شده است.
علی شریف –
سلام استاد
تو این کتاب، اون الگویی که گفتین باهاش تو 3 روز کتاب می نویسین رو هم آوردین؟
مسیر طلایی –
خیر این موضوع در این کتاب آموزش داده نمی شود.